31 خرداد1378/ بازگشت پیکر پاک سردارشهید سید محمود سبیلیان بعداز 16 سال انتظار
زندگی در این کشور حقیقیتر میشود.
از فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار معظمله با خانواده سردار شهید سیدمحمود سبیلیان
سردار عشق و معرفت
شهید سیدمحمود سبیلیان
از بنیانگذاران قرارگاه انصار( نیروی قدس سپاه)
قائممقام اطلاعات سپاه منطقه خراسان
سردار شهید سیدمحمود سبیلیان بدون شک یکی از نوابغ و نوادر روزگار ماست و آنان که با او حشر و نشری داشتهاند به خوبی میدانند که هیچ اغراقی در این گفته نیست.
او از سنین نوجوانی از قدرت تفکر و روشنبینی خاصی برخوردار بود به گونهای که خیلی زود وارد محافل سیاسی و مبارزه با رژیم منحوس ستمشاهی گردید و با اتکاء و بهرهگیری از اندیشههای حضرت امام خمینی (ره) و استفاده از رهنمودهای شخصیتهای بزرگواری همچون مرحوم آیتالله ربانی شیرازی و مرحوم آیتالله مشکینی (ره) که در سالهای اختناق در کاشمر تبعید بودند و ارتباط با روحانیت مبارز و انقلابی مشهد بویژه مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای (حفظهالله تعالی) ، توانست نقشی تعیین کننده در مبارزات سیاسی ایفا نماید.
تشکیل هستههای مبارزه، برپایی اولین تظاهرات ضدرژیم در کاشمر، شرکت فعال در تظاهراتهای هفده شهریور و روزهای پایانی عمر رژیم ستمشاهی در تهران و سرانجام حضور مؤثر در مراسم استقبال از رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) از اهم فعالیتهای وی در دوران مبارزه با رژیم دیکتاتوری پهلوی بود.
اگر این مبارزات به شیوهای مطلوب و با کمترین تبعات و خسارات برای عناصر و افراد مبارز تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت، به دلیل نقش بیبدیل شهید سیدمحمود سبیلیان در سازماندهی و هدایت امور بود.
اعتقاد عمیق به کادرسازی و پرورش نیروهای مکتبی مجهز به بصیرت دینی و سیاسی از دیگر ویژگیهای بارز او بود. وی در این راه، تمامی توان مادی و فکری خود و دیگران را به کار گرفت و با همراهی روحانیون بزرگوار و افرادی تحصیل کرده و دانشگاهی همچون سرداران شهید مهندس حسین امینمقدم، مهندس سیدخلیل نیازمند، سردار شهید محمود ایزدی و ... به حق به موفقیتهای چشمگیری دست یافت و نیروهای کیفی را چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب اسلامی پرورش و تحویل جامعه داد؛ بگونهای که نیمی از شاگردان و دستپروردگان او از نیروهای کارآمد جبهههای حق علیه باطل شدند و در زمان دفاعمقدس به فیض عظمای شهادت نایل گشتند.
شهیدان بزرگواری همچون: سردار شهید علیرضا عاصمی، سردار شهید مجتبی تهامی، سردار شهید علیرضا عامری، سردار شهید مرتضی بهاری، سردار شهید احمد علیپور، سردار شهید حسین شیدایی، شهیدان رضا و کاظم حیدری، شهید حبیبالله نوری، شهید جواد توانگر، شهیدان مهدی و اصغر مهجور، شهید سیدقاسم سیدکابلی، شهید قاسم مدرسی، شهید علی غضنفری، شهید عباس عاصمی، شهید هادی شبانی و دهها شهید گرانقدر دیگر و نیمی دیگر از آنان که از قافله شهادت جا ماندند اکثراً در مصادر امور مختلف به خدمت مشغولاند و خوشبختانه از بهترین نیروهای اداری و اجرایی در سطح شهرستان، استان و کشورند.
شهید سیدمحمود سبیلیان تعالی و تکامل روحی و معنوی را وجههی همت خود قرار داده بود و عرفان نظری و عملی را به موازات هم در زندگی پر بار و به ظاهر کوتاه خود به مرحله ظهور رساند.
کارهای اجرایی و اداری و مسئولیتهای سنگین، هیچگاه او را به روزمرگی و سکون نکشاند در عین حال وظایف و مسئولیتهای محوله را به بهترین شکل و جدیت تمام به انجام میرساند.
همانگونه که از دلنوشتههای به یادگار مانده و ارزشمندش پیداست، او در عبادات فردی همواره به دنبال خلوص و قرب الهی بود.
به دلیل توان اجرایی و فکری بالا و خدمات صادقانه و بارز در رابطه با تشکیل سپاه پاسداران و بسیاری از نهادهای انقلابی و مجموعههای فرهنگی شهرستانهای کاشمر، خلیلآباد، بردسکن، سرخس، تایباد و ... و نقش ارزشمند و خاص او در کنترل و خاموش کردن جریانات و گروههای ضدانقلابی، مسئولین محترم استانی و کشوری، در ابتدا او را برای قبول مسئولیتهای کلیدی در استان و سپس، پذیرش مسئولیتهای خطیر و حائز اهمیت بیشتر در سطح کشور و فراتر از آن، به مشهد فرا خواندند و او این مسئولیتها را مشروط به اینکه به کارهای فرهنگی و برنامههای مورد نظرش در رابطه با جوانان و نوجوانان لطمهای وارد نشود پذیرفت. وی در طی مدت مسئولیت در مرکز استان، آخر هر هفته جهت پیگیری جلسات فرهنگی و رسالت پرورش نیروهای مکتبی به کاشمر بر میگشت و تمامی برنامههای از پیش تعیین شده را به انجام میرساند.
مدتی در واحد اطلاعات سپاه منطقه خراسان به عنوان معاونت، منشأ اثر و خدمت بود. سپس، بر اساس نیاز به فعالیتها و خدمات صادقانهی او در سطحی گستردهتر به عنوان مسئول دفتر افغانستان (واحد نهضتهای آزادیبخش) مشغول به کار گردید و قرارگاه انصار را بنیان نهاد. وی با بصیرت عمیق سیاسی و قدرت فکری بالایی که داشت، وحدت گروههای جهادی افغانستان را در گرماگرم مبارزه آنان با رژیم غاصب شوروی سابق به عنوان یک نیاز ضروری و راهبردی پایهریزی کرد و بنیانگذار ائتلاف گروههای مبارز و وحدت شیعه و سنی گردید.
اما روح بزرگ و عرفانی این شهید عزیز که از چشمههای معرفت اساتید و بزرگانی همچون مرحوم آیتالله میرزا جوادآقا تهرانی (ره) و مرحوم آیتالله سید عزالدین زنجانی (ره) سیراب گردیده بود، همواره در پی یافتن معشوق واقعی و وصال به او بود و با سرگشتگی و شیدایی، آن را لحظه به لحظه جستجو میکرد، چرا که او به خوبی دریافته بود که شهادت در راه او ـ و به قول خودش تکهتکه شدن این جسم خاکی در راه خدا ـ اوج تکامل و تعالی الهی و کمال انسانی است.
عجیب اینکه او همانگونه که در کارهای اجرایی و مسئولیتها با عزمی آهنین و با پشتکاری قوی به آنچه برنامهریزی کرده بود میرسید، همانگونه نیز با اصرار و پافشاری و پشتکار و حتی با انجام نذر و نیاز (روزهداری و ...) و علیرغم تأکید مسئولین ردههای بالا مبنی بر حضور در سنگر مبارزه در جبههای دیگر، به آرزوی قلبیاش که همانا حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل و جهاد فیسبیلالله بود رسید و چون شهرت را در گمنامی و نشان را در بینشانی میدید قبول مسئولیت ستادی (رئیس ستاد لشکر پنج نصر) را به بعد از حضور در عملیات خیبر موکول کرد.
در آن عملیات (روز 4/12/1362) در حالی که لباسهای نو و سبز پاسداری را به تن داشت و آنان را معطر کرده بود سوار بر قایق، شتابان به سوی وصال معبود حرکت کرد و آخرین جملهاش این بود:
« ما که رفتیم خداحافظ » و دیگر هیچکس او را ندید.
سرانجام پس از 16 سال انتظار در 31 خردادماه 1378 همراه با کاروان شهیدان « از آغوش امام (ره) تا پابوس امام (علیهالسلام) » بازگشت و مشتی از استخوان که از جسمش به یادگار مانده بود در مزار آیتالله شهید مدرس(ره) کاشمر و در جوار همرزمان و شاگردانش به خاک سپرده شد تا مزارش گواهی باشد برای همه کسانیکه میخواهند خوب زندگی کنند و خوب بمیرند و در عین گمنامی و بینشانی، شاهد همیشهی تاریخ باشند و الگوی تمامی نسلها.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.