متن وصیت نامه شهید نعمت الله آذری اول

این وصیت نامه هایی که این عزیزان می نویسند ، مطالعه کنید.پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند ، یک روز هم یکی از این وصیت نامه هارا بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید.      امام خمینی رحمه الله علیه

...باید پیام خون ، مرا به تمام ملل جهان برسانید . و شعار مرگ بر امریکا و مرگ بر شوروی از دهانت قطع نشود...

بسمه تعالی

این جانب نعمت الله شهرت اذری ، فرزند حاج غلام رضا،شماره شناسنامه 4،تولد1333،صادره کاشمر بردسکن روستای خوشاب .

وصیت نامه زیر را در تاریخ 8/9/65،در جبهه های جنوب ،در محل گذرگاه لب تشنگان شهادت ، در صحت و سلامتی کامل بنا به وظیفه شرعی خود می نویسم .

بسم الله الرحمان الرحیم و قاتلواهم حتی لا تکونوا فتنه(قران مجید)پس از حمد خدای بزرگ و شهادت بر یگانگی او و شهادت بر پیامبری او حضرت محمد(ص) خاتم پیامبران و شهادت بر امامت علی(ع)و زهرا (س)و ایمان به ولایتدر زمان غیبت آن معصومین مخصوصا رهبری حضرت امام خمینی (روحی له الفدا ) که به حق نایبی است که مسلمین را نجات و حیات دیگری بخشد.

من خیلی کوچک تر از انم که قصد توصیه[و]وصیت داشته باشم ولی بر حسب وظیفه ام که اسلام مقرر کرده است و طبق سنت رسول الله(ص) چند سفارش به هموطنان عزیزم ، مخصوصا پدر و مادرم و همسرم و اقوام و خویشان دارم، این است امیدوارم از من راضی باشید از این که نگرانتان کردم و به جبهه امدم فقط برای

وظیفه ی الهی، این کار سپاه را به عهده گرفتم.

چون او را شاهد و در مسیر راضی دیدم ،امیدوارم شما هم از من راضی باشید و هم چون کوه در مقابل مصائب و سختی ها بایستید و گوش به حرف شکم پرستان دنیا جوی ندهید.اینجا چند کلمه ای با همسرم صحبت می کنم .همسرم تو در زندگی من بسیار زحمت کشیدید و خیلی حق به گردن من دارید از سال اول جنگ است که همیشه من در جبهه بودم و شما در خانه تنها بودی و کار مرد و وهم کار زن را انجام میدادی .

وقتی هم به کاشمر می امدم شب ها تا نصف شب در میان روستاها به اموزش برادران بسیج،کلاس اسلحه شناسی می رفتم و وقتی به خانه می امدم به زندگی ام نمی رسیدم.همسرم از حالا به بعد مسئولیت کار شما چندین برابر می شود باید الگویت را حضرت زینب قرار دهیم . باید پیام خون ، مرا به تمام ملل جهان برسانید . و شعار مرگ بر امریکا و مرگ بر شوروی از دهانت قطع نشود و درباره فرزندانم با تو صحبت می کنم . فرزندانم را به مسجد ببر تا مسجدی به بار ایند و به مدرسه بفرستید تا بتوانند پیام رسان خون پدرانشان باشند.این ها امانت هستند در دست شما و از شما می خواهم دست فرزندان را شب های جمعه بگیری و بیاید سر مزارم که من چشم به راه شما هستم . و شما برادر عزیزم ،نگذارید این رحمت خدایی که بر خانواده ما شروع به باریدن کرده ،قطع شود و در تمامی کارهایت خدا را در نظر بگیرید و با قلب مطمئن حرکت کنید که کار برای غیر خدا به اندازه تمام دنیا باشد هیچ ارزشی ندارد .چند کلمه ای با برادران همکارم صحبت می کنم.

شما عزیزان سپاه ای بازوان نیرومند امام، که نیرویتان همان نیروی خدایی است . بشتابید به سوی حرم مطهر امام حسین (ع)و پرواز کنید برای دیدار با امام حسین (ع) خدایا تو شاهد بودی و گواهی که من سپاه را نه برای محل کسب و در امد و پاسداری را نه بعنوان شغل و لباسش را نه برای فخر فروشی برای خود برگزیدم بلکه سپاه را مسجد، پاسداری را عبادت و لباسش را کفن برای خود قرار دادم.در اخر از پدر بزرگوارم و مادر مهربانم و همسرم ،فرزندانم ،خواهرانم،عمویم،اقوام و خویشان ،دوستان و تمامی اهالی خوشاب التماس دعا ،اگر من برای شما در چند سال عمرم ،بدی یا ناراحتی بوجود اوردم به خاطر خدا مرا ببخشید تا در اخرت در پیش خدا از شما شهادت کنم .

خدایا      خدایا      تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار  

از عمر ما بکاه و           بر عمر رهبر افزا