سردارشهید حسین شیدائی بردسکن /بالاتر از حضرت حنظله ع
به اصرار مادر ازدواج میکند ، اما بالاتر از آن چه حنظله انجام داد . مراسم را در مسجد میگیرد و شب اول عقد بدون حتی نگاه به همسرش به جبهه میشتابد و امام جمعهی کاشمر را شاهد میگیرد که من به نزد همسرم نرفتم . حسین شیدای وصال است حتی ازدواج را برای تکمیل دین ومسئولیت دنیا میپذیرد . فرماندهی بالیاقت و از جان گذشتهی تخریب لشکر 21 امام رضا و لشکر 5 نصر است.
فرزند: غلامرضا
متولد : 1341
شهادت: 1362/12/06
محل شهادت :جزیره مجنون
شغل : پاسدار
یگان اعزامی: سپاه
گلزار: روستای شفیع آباد بردسکن
حسین از نوابغ روزگار و اسطورهی دفاع مقدس بود . از قبل از تولد تا لحظهی شهادت در ملکوت اعلی حضور داشت . مادر مؤمنهاش وقتی باردار بود امیرالمؤمنین را در خواب میبیند و به او فرزندی آسمانی نوید میدهد . دوران ابتدایی را در زادگاهش به پایان میرساند . با استعداد زیاد تحصیلی به مدرسهی راهنمایی کاشمر میرود . پسری زحمتکش و نمونه در همه چیز . قبل از سن تکلیف در وسط تابستان روزه میگیرد و در مزرعه به پدر کمک میکند . حتی ضعف و از پای افتادنش موجب صرف نظر از روزه نمیشود . در ایام انقلاب به صفوف راهپیمایان میرود و در کاشمر با جان خود بازی میکند . دورهی دبیرستان را تا کلاس سوم در هنرستان میگذراند و انجمن اسلامی دانشآموزان را پایهگذاری و فعال میکند . با شروع جنگ تحمیلی به مصاف متجاوزان میرود و بلافاصله رسماً به عضویت سپاه درمیآید و مدرک دیپلم را در میدان جنگ اخذ میکند .
مراحل عرفان را خیلی سریع تا مقام فناء فیالله طی میکند . در تمام عملیاتها شرکت دارد و چهار بار به شدت مجروح میشود ، به طوری که بدنش جای درستی ندارد . به اصرار مادر ازدواج میکند ، اما بالاتر از آن چه حنظله انجام داد . مراسم را در مسجد میگیرد و شب اول عقد بدون حتی نگاه به همسرش به جبهه میشتابد و امام جمعهی کاشمر را شاهد میگیرد که من به نزد همسرم نرفتم . حسین شیدای وصال است حتی ازدواج را برای تکمیل دین ومسئولیت دنیا میپذیرد . فرماندهی بالیاقت و از جان گذشتهی تخریب لشکر 21 امام رضا و لشکر 5 نصر است . وصیتنامهاش کتاب انقلاب و درس آزادگی و حدیث اسلام است . خلاصه حسین فرزند اسلام بود و نهایتاً به گفتهی خودش خداوند بزرگ عذر او را پذیرفت و او را لایق وصال دید و در جزیرهی مجنون به شهادت رسید .